در حال آماده‌سازی تجربه شما...

الهام دهقانی
میزبان
میزبان ما
دسته
#اجتماعی، #دهه_1350
قسمت
قسمت اول
مدت زمان
04:04 دقیقه
تاریخ
1403/08/12

الهام دهقانی

#اجتماعی #دهه_۱۳۹۰ #تهران #دانشجو #نقل‌_مستقیم #دانشگاه_علامه_طباطبایی
«مگر تو ماهی چقدر اینجا خرج داری؟!»

لینک فایل در کست‌باکس: کست‌باکس
لینک فایل در شنوتو: شنوتو

ادامه متن

گردآوری شده و منتشر شده توسط گروه گفت به نام خدا سلام امروز ۸/۳/۱۴۰۲ هست ساعت ۹ صبح من دقیقا توی خوابگاه سلامت نشستم و تصمیم گرفتم که از یکی از دانشجویان خوابگاهی یه مصاحبه بگیرم ایشون الهام دهقانی هستند خانم دهقانی سلام وقتتون بخیر سلام عزیزم وقت شما هم بخیر باشه. خیلی خوشحالم اول اینکه در خدمتتون هستم حالا خواهش می‌کنم به خاطر اینکه صحبت‌هامون خیلی طولانی نشه سریع برم سر اصل مطلب. من سال ۹۸ بود ما توی خوابگاه که بودیم یادمه یکی از دانشجویان یه شب خیلی حالش بد بود و خوب مدام گریه میکرد و اینها منم چون خیلی ارتباطم با آدما خوبه و خیلی روابط عمومی خوبه بعد با همدیگه صحبت که کردیم و اینا گفتن چرا اینقدر ناراحتی گفتش که من مجبورم که ترک تحصیل بکنم و برگردم شهرون گفتم چرا این خانمی که دارم بهتون میگم. رتبه ۸۲۵ کنکور بود که رشته‌اش رشته روانشناسی دانشگاه علامه بود گفتم به خاطر چی گفتش خب متاسفانه پدرم سکته کرده و دیگه نمیتونه کار بکنه و مادرم از عهده خرج تحصیل ما بر نمیاد ما هم که این قضیه رو مثلاً شنیدیم و اینا خیلی ناراحت شدیم چون واقعا دختری بود که خیلی علاقه به تحصیل داشت خیلی دختر زبر و زرنگی بود بعد چون خیلی دختر خوبی بود و خوب واقعا ما میدونستیم که علاقه به تحصیل داره و اینا ما هم خیلی ناراحت شدیم حالا اون شبش. واقعا اصلا هیچی به فکر ما نمی‌رسید و جز اینکه مثلاً باهاش همدردی بکنیم و اینها و یکی دو روز بعد دیدیم واقعا تصمیمش برای رفتن خیلی جدیه و مجبوره که برگرده بعد خب به هر حال اگه برمی‌گشت و اینا شاید دیگه هیچ وقت نمیتونست اون اراده و اون انگیزه مجددو نداشت برای اینکه بخونه باز اون رتبه خوبی بیاره بیاد دوباره روانشناسی قبول بشه به خاطر همین ما وقتی که دیدیم این تصمیمو گرفته گفتیم مگه تو ماهی چقدر اینجا خرج داریم چقدر هزینه تو میشه. گفتش که خب من خیلی مثل الان نبود هزینه‌ها خیلی بالا نبود گفت من ماهی نهایتاً ۳۰۰ ۴۰۰ تومن هزینه داشته باشم اینجا و خب نمی‌تونست بره کارم بکنه دانشجوی کارشناسی ترم اولی که تازه از شهرستان اومده بود هیچ تجربه کاری نداشت تعداد واحدهاش خیلی زیاد بود تقریبا مال چه سالیه مال سال ۹۸ ۹۸ ما اومدیم چیکار کردیم من رفتم با یکی از اساتیدم صحبت کردم گفتم استاد همچین ماجراییه. گفتش که استادمم همین سوالی که ما از این خانم پرسیده بودیم سریع پرسید که مگه ماهانه چقدر برای تحصیلش لازمه گفتم هر ماه ماهی حدود ۳۰۰ ۴۰۰ تومن میخواد دیگه استادم گفت خب بذارید من یه فکری بکنم هیچی دیگه من با این استاد که رفتم صحبت بکنم بعدشم از اون اتاق که نیومدم بیرون رفتم یه اتاق دیگه با یه استاد دیگمم صحبت کردم گفتم که بعد من از اون اتاق در اومدم رفتم پیش یه استاد دیگه به ایشونم گفتم و استادم گفتش که خوب نه خیلی حیفه و نباید ما بذاریم همچین اتفاقی بیفته و اینها. بزار من یه فکری می‌کنم بازم خب به هر حال واقعا فکر کردن لازم داره و اینها دیگه خلاصه اینطوری شد که بعد از صحبت با چند تا آدم همشون با این چیز موافقت کردن که هر کدومشون هر ماه مبلغی رو بدن این جمع مبلغ بشه که مثلاً بشه ۴۰۰ تومن بشه ۵۰۰ تومان بدیم به این خانمو که انشالله دیگه ترک تحصیل نکنن و نرن به خاطر شرایط بدشون خلاصه این رفتن به سمت این کار همانا و افتادن توی این مسیر همانا. ما ماه اولی که مثلاً می‌خواستیم برای این دوستمون این پول از اساتید بگیریم انقدر استرس داشتیم که خدای نکنه پولو ندن نکنه یادشون بره نکنه مثلاً فلان بشه و اینا ما هم شرمنده‌ایم بنده خدا بشیم دیدیم نه اتفاقاً نه اینکه یادشون نرفت اون مبلغی هم که به ما قول داده بودند چه بسا همشون دو برابرشو ریخته بودن یعنی مثلاً قرار شد مبلغی حدود ۷۰۰ ۸۰۰ تومن بیاد تو کارت من. بالای ۲ فکر می‌کنم دو میلیون و هفتصد هزار تومان دو میلیون و هشتصد هزار پول اومد تو کارت من من که دیدم گفتم که وای بچه‌ها چیکار کنیم همشو مثلاً بدیم به فلانی بچه‌ها گفتن خب نه اون که اصلا خودشم انقدر دختر خوب و فهمیده بود گفت نه من اصلا این همه مبلغ لازم ندارم و اینا بعد من سریع گوشیو برداشتم به این اساتید زنگ زدم گفتم که بعد من سریع به این اساتید دوباره زنگ زدم که مثلا. این کمکو که کردید فقط برای این ماه بوده یعنی دیگه تموم شد مثلاً خب چون با توجه به مبلغی که اومده بود گفتم لابد این پولو دادن که دیگه تموم دیگه بعد همه گفتن نه ما قول دادیم ۹ ماه تحصیلات حمایت بکنیم و خودمون دلمون خواسته که مثلاً این همه مبلغ واریز بکنیم و اینا هیچی دیگه خلاصه ما دیدیم این پول تو کارتمونه و پول اون دوستمونو بهش دادیم و اون خدا رو شکر اصلاً به آرامش خیال رسید و اینها یه پولی تو کارتمون مونده دیدیم خب کم نیست بچه‌هایی که این مدین این شرایط بدو دارن اومدیم چیکار کردیم رفتیم از سرپرست خوابگاه و مددکار و مشاوره خوابگاه کمک گرفتیم و. بچه‌هایی که این مدلی بودنو جدا کردیم به این یکی مثلاً ۳۰۰ تومن دادیم به اون یکی ۴۰۰ تومن دادیم مثلا با توجه به نیازی که هر شخص داشته اینا پول اون ماه تموم شد برای ماه بعدی یه سه چهار نفر از بچه‌ها اومدن پیشمون گفتن ما شنیدیم شما مثلاً به بچه‌ها کمک می‌کنید و اینا گفتم نه همچین چیزی نیست راستشو بخواید ماجرا از این قرار بوده گفت مثلاً میشه ما مثلاً شرایطمون اینطوریه بعد مد مثلاً دیدیم این مدلیه بیشتر تلاش کردیم اون موقع از سه تا مثلا استاد دانشگاه. چیز می‌کردیم ماهیانه دریافت می کردیم رفتیم کردیمش ۶ نفر این ۶ نفر رفتن به دو نفر دیگه گفتن شد ۸ نفر این دایره انقدر بزرگ شد که ما موندیم با یه جمع ۱۳۸ نفری آدمای خیری که می‌خوان هر ماه به ما پول بدن برای تحصیل بچه‌ها ما استارت این کارو با یک نفر زدیم و الان حدود ۳۰۰ و خورده‌ای دانشجو داریم که تحت حمایت ما هستند و هر کدومشون ماهانه مبلغ ۴۰۰ تومن ۵۰۰ تومان میگم با توجه به نیاز با توجه به رشته با توجه به شرایطی که هست از ما ماهانه دریافت می‌کنن. و این خیرا مثلاً به این صورت بود که میگم انقدر صدا کرد انقدر نتیجه‌اش خوب بود خیلیا خیلیا از انصراف از تحصیل و اینا پشیمون شدن و برگشتن و خیلی جالب‌تر از اینکه یه عده از اون دانشجوهایی که برگشتن مثلاً یعنی می‌خواستن برن و دیگه نمی‌دونم حالا انصراف بدن و اینا ترک تحصیل بکنن. اومدن و مثلاً حمایت شدن تو این چرخه و الان خودشون از خیرین این چرخن یعنی طرف رفته خودش سر کار شاغل شده ماهانه میگه من ۵۰۰ تومن می‌خوام بدم خودشم داره کمک میکنه خیلی جالبه این تجربه ما بود میگم یک تجربه خیلی شیرین خیلی لذت بخش و اینکه امیدوارم روز به روز یعنی الان این سیصد و خورده‌ای امیدوارم یه روزی بیاد که بشه ۳ هزار و خورده‌ای ۳۰ هزار و خورده‌ای. یعنی دقیقا گاهی اوقات آدم احساس می‌کنه ولی توی تاریک‌ترین شرایط یه سری اتفاقاتی میفته که میشه نور امید و همونطور که گفتین الان یه جمعی از خیرین هستند که این کارو سرپرستی می‌کنند متشکرم خانم دهقانی خواهش می‌کنم که وقتتون سلامت باشید ممنونم امیدوارم که سلامت باشید ممنونم شما هم همیشه موفق و موید باشید.

میهمان ما

علیرضا نقدی

کمدین

این یک واقعیت ثابت است که خواننده با آن پرت می شود چیدمان

cover
:
:
بعدی