در حال آمادهسازی تجربه شما...
#اجتماعی_سیاسی #دهه_۱۳۶۰ #سردشت #سرباز_سپاه #نقل_مستقیم
«من چسبیده بودم به این IFA، این IFA هم راه افتادهبود، داشت میرفت!»
https://t.me/Gofttt_ir
#اجتماعی #دهه_۱۳۶۰ #کاشان #دانشآموز #نقل_مستقیم
«من دنبال نخهای قالی رفتم و دیدم مسیرش به سمت کوچه است و شنیدم که صدای همهمه مبهمی میاد!»
https://t.me/Gofttt_ir
#اجتماعی_سیاسی #دهه_۱۳۵۰ #تهران #نقل_مستقیم
«شانس من بعد از غذا، همه قاشق و چنگال و بشقاب رو زدند زمین و شروع به اعتراض کردند!»
https://t.me/Gofttt_ir
#اجتماعی #دهه_۱۳۶۰ #رزمنده #خوزستان #نقل_مستقیم
«دوستم با صدای بلند تکبیر میگفت و تیراندازی میکرد. من گفتم: چی شده؟ گفت: عراقیِ این سمته!»
https://t.me/Gofttt_ir
#اجتماعی_سیاسی #دهه_۱۳۵۰ #نهاوند #عکاس #نقل_مستقیم
«اصلا جا خوردم این آدم کار رو ول کرده بود و رفته بود دنبال کار من!»
https://t.me/Gofttt_ir
#اجتماعی #دهه_۱۳۵۰ #نهاوند #عکاس #نقل_مستقیم
«گفتند نخست وزیر میخواد بیاد نهاوند یک مدرسه افتتاح کنه!»
https://t.me/Gofttt_ir